DownloadZehn

اسم من پیمان . امیدوارم از مطالب این وبلاگ نهایت استفاده رو ببرید

DownloadZehn

اسم من پیمان . امیدوارم از مطالب این وبلاگ نهایت استفاده رو ببرید

یادداشتهای جدید !!!

آپ امروز جک .....

زود زود بخونید که به همین زود زودی میبرمشون قسمت گرم کن وب ... 



از غضنفر میپرسن بنفش چه رنگیه میگه قرمز دیدی؟آبیش!!


تست فیزیک کنکور : سرعت نور چه قدر است؟ 1- بد نیست 2- خوب است 3- الحمدالله 4- تو خوبی؟



دارم سیگار میکشم مامور اومده میگه داری سیگار میکشی؟ میگم پـــ ن پــــ دارم علامت میدم سرخپوستای قبیله بغلی بفهمن ما اینحائیم. گفت پدر سگ اهل فیسبوکم که هستی سوار شو بریم. گفتم کلانتری؟ گفت پـــ ن پــــ بریم قبیله بغلی بگیم آوردیمت لازم نیست شما بیاین...!



زندگی چیست؟فاصله بین مای بیبی تا ایزی لایف!!!


به لره میگن دو دو تا میگه : احمق دیگه چیزیش نمیمونه بگم چند تا...


تست هوش : به 750 گرم میگن چی؟؟؟ ........... میگن نیم کیلو و نیم


 

به ملانصرالدین میگن جوان ها شراب میخورن قمار میکنن تریاک میکشن دختر بازی میکنن ... حکم چیه ؟ میگه : گیشنیز



میدونی به یه دختر خوشگل که لباس خواب پوشیده چی میگن؟.............. میگن : شب بخیر



غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر کار میگه: غذای امروز «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! غضنفر میگه : «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی


یارو زنگ میزنه ??? میگه آقا پدال گاز و پدال ترمز و پدال کلاچ و فرمون و دنده رو دزدیدن! پلیس میگه ، برو صندلی جلو بشین


یه دفعه یه آبادانیه تو بیابون گم میشه ، و داشته از تشنگی میمرده .... خلاصه هی میگفته آب آب آآآآآ آب .... یه دفعه میرسه به یه چشمه دستاشو میزنه تو آب میکشه به موهاش میگه آخیــــــــــش ، وُلک راحت شدم تیپ موهام خراب شده بود داشتم میمردما


یارو میخواسته بچش رو نصیحت کنه! میگه: چند سالته؟

میگه: 16 سال !

میگه : خاک بر سرت الان هم سن سالات 30 سالشونه



فقط کاشف الکل رازی نبود !
مصرف کنندگان الکل هم راضی اند


غضنفر یه دوقولو میبینه بعد میزنه زیر خنده
میگن چرا میخندی..؟
میگه تابلوئه فوتوشاپه



!









من باور دارم ...

چون زیاد بود ادامه مطلب گذاشتم ...


مردی برای اعتراف نزد کشیش رفت.

- " پدر مقدس، مرا ببخش. در زمان جنگ جهانی دوم من به یک یهودی پناه دادم"

- " مسلماً تو گناه نکرده ای پسرم"

- " اما من ازش خواستم برای ماندن در انباری من هفته ای بیست شیلینگ بپردازد"



- " خوب البته این یکی زیاد خوب نبوده. اما بالاخره تو جون اون آدم رو نجات دادی، بنابر این بخشیده می شوی"

- " اوه پدر این خیلی عالیه. خیالم راحت شد. حالا میتونم یه سئوال دیگه هم بپرسم؟"

- " چی می خوای بپرسی پسرم؟"


- " به نظر شما باید بهش بگم که جنگ تموم شده؟"




یادداشتهای جدیدم چون زیاد بود بقیه رو گذاشتم ادامه مطلب.



سلام . سلام ............ ســـلام . حـــــالتون چطوره ؟! حالا بعد این همه مطلب دیگه وقت درسه .

 برای دقت یک  توصیه برای همه دوستان  :اینکه به داوطلب‌های کنکوری توصیه می‌کنم که هر شب ۳۰ دقیقه رو به زدن تست زمان‌دار اختصاص بدید. این کار تأثیر بسیار زیادی در کنترل زمان و در نتیجه کاهش بی‌دقتی خواهد داشت. این کار رو به‌طور حتم، هر روز به مدت ۳۰ دقیقه (۱۰ سؤال عمومی و ۱۰ سؤال اختصاصی) انجام بدید که از بی دقتیتون میکاهه 

یادداشت برداری هم خیلی میتونه برای دقتتون سر امتحانات چه کنکور چه امتحانات مدرسه کمک کنه. حالا دلیلش باشه برای بعد چون کمی حجمش زیاده ولی بدونید مهمه و باور کنید. اینارو شاید خودتون میدونیسید ولی تکرار میشد بهتر بود. 

اگر هدفی برای درس خوندن ندارید همون نخونید بهتره . اول باید به هدفی فکر کنید تا بتونید براش همه راه ها رو امتحان کنی و با انرژی بسوی هدف بزرگتون برید . دیگه تنبلی رو بزارید کنارو بچسبید به درساتون و پیوسته بخونید .. پیوسته بدون توقف  ..چون :

                                  رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود

                                 رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود...

چندتا چیز که همیشه با خودتون بگید و شاید بهتره بگم خودتونو بترسونید !

1)*** هدف نهایی چیست؟ نتیجه چه خواهد بود؟

2)**گام های اصلی برای رسیدن به هدف چیست؟

چرا می خواهید این کار را بکنید؟

3)* بزرگ ترین انگیزه تان چیست؟(اگر انگیزه منفی دارید، ذهنتان را مشغول نسازید.
این یک شروع صادقانه و خوب است.
با این همه، اگر انگیزه تان منفیست، دوباره بکوشید و آن را به گونه مثبتی بیان کنید.)

4)* چه چیزی با قدرت شما قابل تغییر است؟

5)و نکته مهم این است که دوست عزیزم فقط . فقط  فقط باید بخوای فقط بخواه چون که تو میتونی به هر هدفی که میخوای برسی . باور کن که تو میتونی ...... امیدوارم که خوب این حرفمو جدی بگیری چون اصل موفقیته .... پس مطمدن باشید دوستای من که شما هم میتونید فقط باید خودتونو باور داشته باشید و به نکته های افراد موفق گوش بدید . 

برنامه ریزی رو که حتما فراموش نکنید که اهمیتشو  خودتون باید بدونید . 

برنامتون باید تنوع در درسا داشته باشه و تفریح هم باشه . نباید خودتونو خسته کنید که اگر خسته بودید یا شدید اصلا به فکر مطالعه نیفتید و برید تفریح کنید بعد که حالتون جا اومد اونوقت موقشه . چون اگر خسته باشید و درس بخونید هر چی بخونید نمیره تو مغزتون بلکه هر چی بلد بودید از یادتون میره و الکی یه جا گاز میدید.

بد نیست کمی هم خودتونو بترسونید .. اگر پیشرفت نکنید چه خواهد شد ؟!

کسی نیست که لباس نپوشه ، چون پوشیدن لباس یک امر عادی شده . پوشیدنشم افتخاری محسوب نمیشه اما  نپوشیدنش عیبه .  . .حالا درس خوندنم تو این زمان هم مثل لباسه که کسی نیست که در خونده نباشه و خوندشم افتخار زیادی محسوب نمیشه . ولی نخوندن درس عیبه . پس ....... 

...  دوست من باور کن که تو میتونی به هدفت برسی ..... تو میتونی ..... باور کن دوست من.


در ضمن دوران طلایی هم نزدیگه . امیدوارم بتونید به امید خدا و باور خودتون به هدفاتون برسید و کوچکترین آرزیم اینکه که به بزرگترین آرزوهایتان برسید . 

                                                                                                          ان شا الله

ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیرو ما بانفسهم............ اراده کن و بخواه ... خدا کمکت میکنه .. این رو مطمئن باش

                                         *              الهی به امید انتظارت . الهی به امید تو                 * 

مرتضی پاشایی اینبار هم احساسشو ریخت تو این آهنگش .!!!! و و و و و و و و و و و و و و وووووووو

و به لطف پیکو فایل (سایت آپلود بلوگ اسکای) دیگه نمیخواد دانلودش کنید !!!!!!!! دو راه دارید یا یک سره ببینید که فقط میخواد بزنی پلی . یا هم دانلود کنید. . . . .. . . .


        کوش دادن یا دانلود آهنگ جدید مرتضی پاشایی به نام یکی هست


که دعوا و جرّ و بحث دو نفر با هم به معنى این که آن‌ها همدیگر را دوست ندارند نیست.

و دعوا نکردن دو نفر با هم نیز به معنى این که آن‌ها همدیگر را دوست دارند نمى‌باشد.



من باور دارم ...
که هر چقدر دوستمان خوب و صمیمى باشد هر از گاهى باعث ناراحتى ما خواهد شد و ما باید بدین خاطر او را ببخشیم.


من باور دارم ...
که دوستى واقعى به رشد خود ادامه خواهد داد حتى در دورترین فاصله‌ها. عشق واقعى نیز همین طور است.


من باور دارم ...
که ما مى‌توانیم در یک لحظه کارى کنیم که براى تمام عمر قلب ما را به درد آورد.


من باور دارم ...
که زمان زیادى طول مى‌کشد تا من همان آدم بشوم که مى‌خواهم.


من باور دارم ...
که همیشه باید کسانى که صمیمانه دوستشان دارم را با کلمات و عبارات زیبا و دوستانه ترک گویم زیرا ممکن است آخرین بارى باشد که آن‌ها را مى‌بینم.


من باور دارم ...
که ما مسئول کارهایى هستیم که انجام مى‌دهیم، صرفنظر از این که چه احساسى داشته باشیم.


من باور دارم ...
که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم،او مرا تحت کنترل خود درخواهد آورد.


من باور دارم ...
که قهرمان کسى است که کارى که باید انجام گیرد را در زمانى که باید انجام گیرد، انجام مى‌دهد، صرفنظر از پیامدهاى آن.


من باور دارم ...
که گاهى کسانى که انتظار داریم در مواقع پریشانى و درماندگى به ما ضربه بزنند، به کمک ما مى‌آیند و ما را نجات مى‌دهند.


من باور دارم ...
که گاهى هنگامى که عصبانى هستم حق دارم که عصبانى باشم امّا این به من این حق را نمى‌دهد که ظالم و بیرحم باشم.


من باور دارم ...
که بلوغ بیشتر به انواع تجربیاتى که داشته‌ایم و آنچه از آن‌ها آموخته‌ایم بستگى دارد تا به این که چند بار جشن تولد گرفته‌ایم.


من باور دارم ...
که همیشه کافى نیست که توسط دیگران بخشیده شویم، گاهى باید یاد بگیریم که خودمان هم خودمان را ببخشیم.


من باور دارم ...
که صرفنظر از این که چقدر دلمان شکسته باشد دنیا به خاطر غم و غصه ما از حرکت باز نخواهد ایستاد.


من باور دارم ...
که زمینه‌ها و شرایط خانوادگى و اجتماعى برآنچه که هستم تاثیرگذار بوده‌اند امّا من خودم مسئول آنچه که خواهم شد هستم.


من باور دارم ...
که نباید خیلى براى کشف یک راز کند و کاو کنم، زیرا ممکن است براى همیشه زندگى مرا تغییر دهد.


من باور دارم ...
که دو نفر ممکن است دقیقاً به یک چیز نگاه کنند و دو چیز کاملاً متفاوت را ببینند.


من باور دارم ...
که زندگى ما ممکن است ظرف تنها چند ساعت توسط کسانى که حتى آن‌ها را نمى‌شناسیم تغییر یابد.


من باور دارم ...
که گواهى‌نامه‌ها و تقدیرنامه‌هایى که بر روى دیوار نصب شده‌اند براى ما احترام و منزلت به ارمغان نخواهند آورد.


من باور دارم ...
که کسانى که بیشتر از همه دوستشان دارم خیلى زود از دستم گرفته خواهند شد.


من باور دارم ...
«شادترین مردم لزوماً کسى که بهترین چیزها را دارد نیست
بلکه کسى است که از چیزهایى که دارد بهترین استفاده را مى‌کند.»


بروی حسین به کهکشان می ارزد . یک موی حسین بر دو جهان می ارزد . گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست . گفتا که بیش از آن می ارزد ...


قیامت بی حسین غوغا ندارد " شفاعت بی حسین معنا ندارد " حسینی باش که در محشر نگویند " چرا پرونده ات امضا ندارد


محتاجیم به دعا ... برا هممون دعا لطفا ..


آ




بعد از این که سی ثانیه به سه تا نقطه خیره شدی . بعد سرتو از مانیتور ببر بیرون بعدش به یه دیوار زود نگاه کن و تند تند پلک بزن یه تصویر جالب ضاهر میشه


درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده می شود. پس از اندک زمانی دادِ شیطان در می آید و رو به فرشتگان می کند و می گوید: جاسوس می فرستید به جهنم؟!
-از روزی که این آدم به جهنم آمده، مدام در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنمیان را هدایت می کند و عرصه را به من تنگ کرده است.
سخن درویش این چنین بود:

با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف به جهنم افتادی، شیطان تو را به بهشت باز گرداند.



نشسته بودم رو نیم‌کتِ پارک، کلاغ‌ها را می‌شمردم تا بیاید. سنگ می‌انداختم بهشان. می‌پریدند، دورتر می‌نشستند. کمی بعد دوباره برمی‌گشتند، جلوم رژه می‌رفتند. ساعت از وقتِ قرار گذشت. نیامد. نگران، کلافه، عصبی‌ شدم. شاخه‌گلی که دستم بود سَرْ خَم کرده داشت می‌پژمرد.
طاقتم طاق شد. از جام بلند شدم ناراحتیم را خالی کردم سرِ کلاغ‌ها.
گل را هم انداختم زمین، پاسارَش کردم. گَند زدم بهش. گل‌برگ‌هاش کَنده، پخش، لهیده شد. بعد، یقه‌ی پالتوم را دادم بالا، دست‌هام را کردم تو جیب‌هاش، راهم را کشیدم رفتم. نرسیده به درِ پارک، صِداش از پشتِ سر آمد.
صدای تندِ قدم‌هاش و صِدای نَفَس نَفَس‌هاش هم.

برنگشتم به‌ رووش. حتی برای دعوا، مُرافعه، قهر. از در خارج شدم. خیابان را به دو گذشتم. هنوز داشت پُشتم می‌آمد. صدا پاشنه‌ی چکمه‌هاش را می‌شنیدم. می‌دوید صِدام می‌کرد.
آن‌طرفِ خیابان، ایستادم جلو ماشین. هنوز پُشتَ‌م بِش بود. کلید انداختَ‌م در را باز کنم، بنشینم، بروم. برای همیشه. باز کرده نکرده، صدای بووق – ترمزی شدید و فریاد – ناله‌ای کوتاه ریخت تو گوش‌هام – تو جانم.
تندی برگشتم. دیدمش. پخشِ خیابان شده بود. به‌روو افتاده بود جلو ماشینی که بِش زده بود و راننده‌ش هم داشت توو سرِ خودش می‌زد. سرش خورده بود روو آسفالت، پُکیده بود و خون، راه کشیده بود می‌رفت سمتِ جوویِ کنارِ خیابان.
ترس‌خورده – هول دویدم طرفش. بالا سرش ایستادم.
مبهوت.
گیج.
مَنگ.
هاج و واج نِگاش کردم.
توو دستِچپش بسته‌ی کوچکی بود. کادو پیچ. محکم چسبیده بودش. نِگام رفت ماند روو آستینِ مانتوش که بالا شده، ساعتَ‌ش پیدا بود. چهار و پنج دقیقه. نگام برگشت ساعت خودم را سُکید.
چهار و چهل و پنج دقیقه!
گیج درب و داغان نگا ساعت راننده‌ی بخت برگشته کردم. عدلْ چهار و پنج دقیقه بود!!

 



 دوستان عزیر هر نرم افزار یا بازی یا راهنمایی درخواست کنید تا برای شما در اولین فرصت حد اکثر 1 

روز ارسال بشه

دوستان  میتونید  برای امکانات و مطالب بیشتر به سمت چپ سایت و قسمت سایر مطالب برید

            

 برای با خبر شدن از آخرین مطالب ارائه شده وبلاگ روی این شکل کلیک کنید 

این یک تست خودشناسی است که شما می توانید با پاسخ دادن به سوالات خود را محک زده وبدانید که چقدر جسارت دارید؟

جسارت به معنای پر رویی و گستاخی نیست وحتی به معنی اعتماد به نفس بالا هم نیست! بلکه جسارت به معنی بهترین عملکرد در وضعیت بحرانی است واین رفتار باید به نحوی باشد که انسان متضرر نشود

در اینجا پنج سوال وجود دارد که هر کدام دارای پنج گزینه است وشما دوستان خوبم باید هر یک از سوالات رابر حسب عملکرد خودتان پاسخ دهید وبرای هر سوال یک گزینه را انتخاب نمایید:

۱- تصور کنید که در صف ایستگاه اتوبوس هستید ،زمانی که اتوبوس می رسد شخصی بدون نوبت ،خودش را جلوی شما جا می دهد ومی خواهد وارد اتوبوس شود در این جور مواقع شما معمولاً کدام یک از این اقدامات را انجام می دهید(فقط یک مورد)

A- با او برخورد جدی می کنم ومعمولا بسیار عصبانی وناراحت می شوم.

B- به اونگاه تذکر دهنده ای می کنم وحداکثر سری به حالت تاسف برای کار زشت او تکان می دهم ولی در هر صورت اجازه می دهم سوار شود.

C- از پشت سر به شانه او می زم وبا ارامش به او میگویم : ببخشید آخر صف این جا نیست!

D- در این جور مواقع احتمال دارد با عصبانیت وتندی با او درگیر شوم در هر صورت به هیچ وجه نمی گذرم که جلوتر از من سوار شود.

E- معمولا در این جور موارد به این افراد بی فرهنگ جیزی نمی گویم چون مطمئنم این افراد درست بشو نیستند.

۲- در مواقعی که نمی خواهید با کسی درگیری ومشاجره داشته باشید وبه اصطلاح کوتاه می آیید چه احساسی دارید؟

A- نمی خواهم به خاطر مساله کوچکی درگیر شوم ووقت خود را تلف کنم.

B- می ترسم به خاطر یک مساله کوچک مورد ضرب وشتم قرار گرفته وآسیب جدی ببینم .

C- درگیری را کار درستی نمی دانم ولی اگر مجبور شوم این کار را می کنم .

D- هرگز کوتاه نمی آیم ، به هر قیمتی که برایم تمام شود.

E- در مواقع درگیری احساس خوبی ندارم برای همین درگیر نمی شوم .

۳- تصور کنید که برای دیدن فیلم مورد علاقه تان به سینما رفته اید ودر حین دیدن فیلم متوجه عده ای می شود که در پشت سر شما شروع به صحبت کرده اند به طوری که شما متوجه بعضی از قسمت های فیلم نشده اید در این جور مواقع چه می کنید؟

A- ترجیح می دهم سکوت کنم وچیزی به آنها نگویم در حالی که از درون عصبانی وناراحت می شوم .

B- حتماً به مسئول سالن اطلاع می دهم تا به آنها تذکر دهد.

C- برمیگردم وبا لحنی آرام ومودبانه به آنها می گویم :ببخشید سر وصدای شما نمی گذارد که من متوجه فیلم بشوم .

D- معمولا در این جور موارد نمی توانم جلوی خودم را بگیرم بنابراین به احتمال زیاد با آن ها به شدت برخورد کرده ودرگیر می شوم .

E- در حالی که چند بار برمیگردم فقط به آن ها نگاه اعتراضی آمیزی می کنم ودر نهایت احتمال دارد با عصبانیت سالن سینما را ترک کنم .

۴- شاید برای شما پیش آمده که از فروشگاهی در محله تان کنسروی را خریده باشید ووقتی که به منزل رفتید متوجه شده اید که از تاریخ مصرف آن مدتی گذشته است در این طور مواقع چه اقدامی انجام می دهید ؟

A- قوطی کنسرو را دور انداخته واز فروشگاه دیگری خرید می کنم وشاید چندان عصبانی نشوم.

B- قوطی را بر میدارم وبه نزد فروشنده می روم وبا عصبانیت با او برخورد می کنم وبدون اینکه پول آن را پس بگیرم با ناراحتی برمیگردم وشاید دیگر هرگز از آن فروشگاه خرید نکنم .

c- آن را نزد فروشنده برده وبه آرامی به او میگویم نباید این جور مواد غذایی را بفروشید پس لطفا این را پس بگیرید وپولم را میگیرم وشاید باز هم از آن فروشگاه خرید کنم .

D- شکایتی تنظیم کرده وهمراه با کنسرو به مراجع ذیصلاح رجوع می کنم تا با آن فروشنده برخورد جدی صورت گیرد.

E- در این جور مواقع بسیار ناراحت وعصبانی می شوم وشاید حتی پیش فروشنده نروم ولی در هر صورت هرگز از او خرید نخواهم کرد.

۵- اگر روزی سوار اتوبوس شوید وشخصی از شما بلیت بگیرد وآن را به راننده بدهد بدون اینکه پول آن را بپردازد معمولا در این جور مواقع چه برخوردی می کنید؟

A- من فکر می کنم که یک بلیت ارزش چندانی ندارد.

B- به او می گویم :عذر می خوام پول بلیت مرا بدهید واگر نپرداخت اهمیت نمی دهم .

C- نگاه آرامی به او می اندازم تا خجالت بکشد چون آنقدر پر رونیستم تا پول یک بلیت را بخواهم .

D- با جرات به او می گویم پول بلیت را بدهید واگر نداد او را مجبور می کنم که بلیت مرا پس بدهد .

E- معمولا موارد بزرگ تر وباارزش تری را به دلیل خجالت کشیدن از دست داده ام چه برسد به یک بلیط کم ارزش!

بعد از این که گزینه های خود را انتخاب کردید برای هر یک از گزینه های مشخص شده مانند این الگو یک امتیاز درنظر بگیرید :

A=1,B=2,C=3,D=4,E=5

الف: اگر امتیاز به دست آمده شما بین ۵ تا ۱۳ باشد باید بدانید که دارای جسارت اجتماعی ضعیف تا متوسط هستید قطعا هر قدر که به عدد ۱۳ نزدیک تر باشید وضعیت بهتری خواهید داشت واین در حالی است که احتمالا در اکثر مواقع از حقوق خود می گذرید ویا این که نمی توانید حرف دلتان را بزنید وبر خلاف انتظار خود عمل می کنید.

ب: اگر امتیاز به دست آمده شما یکی از اعداد ۱۴ تا۱۵ باشد باید بدانید که شما دارای بهترین حد مطلوب از یک جسارت اجتماعی هستید در صورتی که کسی نمی تواند حق شما را بخودر واگر هم چیزی را ببخشید این کار را آگاهانه وبرحسب شناخت انجام داده اید.

ج: اگر امتیاز به دست آمده بیشتر از عدد ۱۵ باشد باید بدانید که شما دارای جسارت اجتماعی لازم ومفیدی هستید ولی احتمالاً تا حدی آن را با عصبانیت وپرخاشگری مخلوط می کنید وگاهی متوجه می شوید که به خاطر مسایل جزیی در گیر وعصبانی شده اید.

امیدوارم همه شما دوستان خوبم از یک جسارت اجتماعی مطلوبی برخوردارباشید تا هیچگاه حقتان پایمال نشود

برای نوشتن در خواست از قسمت منوی اصلی و گذاشتن پیام برای من  یا روی نظرات  کلیک کنید  . 

                                     



 





خدمات وبلاگ نویسان




نظرات 5 + ارسال نظر
mahmood یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:10 ب.ظ http://eiml.blogfa.com/

salam bozorgvar
az inke dar weblaget hastam kheyli khoshhalam
nemidoonam chera sorate weblaget paine
shayad be khatere mane
haghighatesh az matalebe akhare weblaget kheyli khosham oomad , maloome dasti dar neveshtan dari
ye lotfi kon bekhatere inke nazar gozshtam va bekhatere inke to weblagam kheyli zahmat keshidam ye sar biay va dar morede aghaye seda ebi ye nazar be man bedi
nazaret baram moheme ke migam biyayn
pas montazer hastam ta biayn
bazam migam nazaretoon baram moheme
mamnoon az tavajohetoon

ممنون . منم تازه دارم سایتمو سرو سامون میدم
تا بعدا بهترم میشه به امید خدا
از شما هم بخاطر نظرتون ممنونم

ساشا486 یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:08 ب.ظ

سلام

سارا جمعه 2 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:02 ب.ظ http://sara143.blogsky.com

سلام
از اینکه از وبلاگ من دیدن کردی ازت ممنونم.گفته بودی یه سری مشکلات هم داره اگر ممکنه بگو چه مشکلاتی داره ممنون میشم.وبلاگ شما هم جالبه افرین.

غزل یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:30 ق.ظ

salam matalebe khoobi darid mamnoon

خواهش میکنم . merc

ساشا۴۸۶ چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:52 ب.ظ http://www.whitesky.blogfa.com

این داستانت چقد ناراحت کننده است اشکمو در آورد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد